وقتی که عاشق میشوی...! (۱)

انگار زمین ات جدا میشود از زمان
دیگر روی خاک راه نمیروی بلکه افلاک را میپیمایی
چشمت به اوست نه به خود
خوشحالی ات از رضایت اوست 
ناراحتی ات از تکدرخاطر او ...
از حالت که میپرسند میگویی : انگار دنیا رو بهم دادی!
در چشمانت که بنگرند ایمان می آورند انگار پادشاهی دنیا را به دست گرفته ای
یکی در میان هم به حال و هوای گریه می افتی.
حال و هوای درونت بغض است و چهره بیرونت شادی ...
دیگر اصلا به خودت توجه نمیکنی که درون و بیرونی بشناسی
همه اش میشود توجه معشوق
معشوق هم که ناز دارد و با پای خود نمی آید!
باید بجویی اش ... بخوانی اش ... و بخواهی اش
آنگاه که به تو مطمئن شد تو را میپذیرد و میخرد 
شاید اولش دلداده باشی
اما قدم قدم بعد از دل ذره ذره زندگی ات را میدهی برای پیش کشی اش که خوشحالش کنی که قبولت کند ... آخرش جان میدهی پای این عشق که چقدر گران جانی است اینگونه فنا شدن!

#داستان_ادامه_دارد همون ادامه مطلب

عاشق "خدا" که میشوی...!(۲)

انگار زمین ات جدا میشود از زمان
از زمین اوج میگیری و به آسمان میرسی چرا که اصل تو در همان بهشت مبدا است
دیگر در زمین سیر نمیکنی دنبال راه های آسمانی ... میخواهی اوقات را گرامی بداری میگویی شب های اسمانی
چشمت به خواست اوست ، خوشحالی ات از رضایت اوست. میگویی الهی رضاً برضائک
انسان خلیفه و پادشاه خدا روی زمین است
امپراطوری که باید برگردد به آخرین سلاحش ... وسلاح او همان گریه ست!
خودش میگوید المومن بشره بی وجهه و حزنه فی قلبه 
که مومن در چهره اش بشارت و سرور و در قبلش ناراحتی ست
دیگر همه اش میشود توجه معشوق نمازت میشود وصال
برای آنکه روز وشب را با او بگذرانی نماز شب مکمل نماز یومیه ات میشود
البته گفته شد معشوق ناز دارد خودش میگوید: اُدعونی أستجب لکم!
بخوانید مرا تا استجابتتان کنم
دنبالش بروی بخوانی اش و بخواهی 
بعد تازه به اسم خلوص نیت ، عشق و احساس و عملت را الک کند
اولش راحت است دلدادگی اما کم کم امتحان سخت تر میشود
عشق تمامیت طلب است میخواهد جای همه زندگی ات را بگیرد
دقیقا همه زندگی ات یعنی مرحله آخر جانت را!
نشنیدی بالاترین مرتبه اش را شهادت میخوانند...

چه دیندار باشی ، چه بی دین ... داستان این دنیا ، عشق است!
فقط فرق میان معشوق زمینی و آسمانی ست
وخوشا آنانی که چون درخت سعادت از زمین ریشه میگیرند به آسمان سر برمی آورند.
و از عشق زمینی به آسمانی میرسند.

عاشق که میشوی در تنها ترین لحظات زندگیت تنها نیستی 
دلت خوش است به وجودش 
وجودی که برایش اهمیت داری
آنگاه که ندا میدهد: "نحن أقرب من حبل الورید ..." خدایا ! ما را عاشق آفریدی ...
همانگونه عاشق زنده بدار و عاشق بمیران